به طور يقين به جهت افزايش بهره وري و كاهش هزينه هاي موجود در سازمان ضرورت استفاده از روش هاي مطرح دنيا از قبيل تفكر ناب لازم مي گردد،اين متد در اكثر نقاط جهان توسط افرادي سخت كوش اجرا گرديده و آنها با تشكيل تيم هاي تخصصي مورد نياز، به انجام كارهاي گروهي در جهت شناسايي اتلافها مبادرت نمودند آنها توانستند مشكلات زيادي را از سر راه برداشته و شركت يا سازمانشان را به موقعيت هاي عالي برساند. پس لازم مي باشد جهت اجرا آنها دقت لازم را داشت و تمام موارد را گام به گام و اصولي اجرا نمود و در تمام مراحل اجرا از حمايت مدير ارشد سازمان برخوردار بود.

 سرآغاز و منشاء اصلي شكل گيري روش توليد ناب،شركت تويوتا در جزيره ناگويا ژاپن مي باشد. در ابتدا خانواده تويودا در صنعت ماشين آلات نساجي فعاليت مي نمودند. در دهه 1930 به دليل نيازشديددولت ژاپن شركت تويوتا وارد صنعت وسايل نقليه موتوري گرديد. در آن سالها اين شركت بامشكلاتي از قبيل بازار داخلي كوچك ، نيروي كار ثابت ، فقدان سرمايه كافي و رقباي خارجي علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود.  آي جي تويودا (EIJI TOYODA) با مهندس شركت تااي چي اوهنو به آمريكا سفركرده واز شركت اتومبيل سازي فورد بازديد به عمل آوردند و نهايتا به اين نتيجه رسيدند كه اصول توليدانبوه قابليت پياده سازي در ژاپن را ندارد و اين سيستم پر ازمودا “اتلاف” است . برهمين اساس ، آنها شيوه جديد از توليد كه بعدها توليد ناب نام گرفت را ايجاد كردند.

توليد فقط 2685 خودرو در شرکت تويوتا تا سال 1950

ديدار تويودا از کارخانه فورد در بهار 1950

         نتيجه گيری تويودا، عدم امکان نسخه برداری از توليد انبوه بدليل : 

    1. کوچک بودن بازار داخلی

    2. نياز به انواع وسيله نقليه

    3. عدم امکان خريد گسترده آخرين تکنولوژی غرب    

    4. وجود توليدکنندگان بزرگ خودرو در جهان

جيمز پي ووماك و دانيل تي جونز، دو تحليل گر برجسته صنعتي جهان ، تفكرناب را در پاسخ سوال:چگونه مي توان يك سازمان آلوده به توليد انبوه را ناب كرد؟ در قالب تحقيق چهارساله اي بصورت كتاب منتشر كردند كه سه بخش عمده را شامل ميشود:

 1- اصول ناب  2- خيزش ناب(از تفكر تا عمل)   3- بنگاه اقتصادي ناب.

در رهيافت توليد ناب (LEANPRODUCTION) ميتوان با كم ترين امكانات انجام بيشترين كارها با توجه به داده هاي مبتني بر <ارزيابي مقايسه اي > (BENCHMARKING) كه نشان دهنده سازماندهي امور مربوط به <مديريت ارتباط با مشتري >، <زنجيره تامين >، <تكوين محصول > و <عمليات توليد>، است ميسر كرد  و آن ، همانا رهيافتي است كه شركت تويوتا، بعد از جنگ جهاني دوم ، پيشگام آن بوده است .عرصه كنوني كسب و كار ، تصويري جديد از سازمان ارائه مي‌كند كه با اين نگرش جديد , مجموعه سازمان  ،مجموعه‌اي از فرايندهايي است كه هدف آنها مستلزم ايجاد ارزش براي مشتري و آفرينش ارزش درخود سازمان است .

ﻣﻔﻬﻮم ﺑﻨﻴﺎدي ﺗﻔﻜﺮﻧﺎب ،در رﻳﺸﻪ کن کردن اﺗﻼف و ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ارزش در ﺳﺎزﻣﺎن ﻧﻬﻔﺘـﻪ اﺳــﺖ

 ﺗﻔکـﺮ ﻧــﺎب ﻧﮕﺮﺷــﻲ اﺳــﺖ ﺑﺮاﯼ اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮﻩ وري و ارزش ﺁﻓﺮﻳﻨﻲﻣﺴﺘﻤﺮ ، و ﺣﺪاﻗﻞ كردن هزﻳﻨﻪ  ها و اﺗﻼﻓﺎت.اﻳﻦ ﺗﻔﻜﺮ ﺷﻴﻮﻩ اﯼ را ﻓﺮاهﻢﻣﻲ كنــﺪ که از ﻃﺮﻳﻖ ﺁن ﺑﺘﻮان ﺑﺎ ﻣﻨﺎﺑﻊ کمتر ، ﺗﺠﻬﻴﺰات کمتر ، زﻣﺎن  کمتر ، ﻓﻀﺎﯼ کمتر ، ﺑﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ها دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻴــﺎز  ﻣﺸﺘﺮي و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻴﻦ درﺳﺖ ﻧﻴﺎز ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰدﻳﮏﺷﺪ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﻦ ﻧﻮع ﻧﮕﺮش ﻣﻲ ﺗﻮان ﻧﻈﺎم ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧـﺎب را در  ﺳﺎزﻣﺎن ﺟﺎري کرد .

کاهش ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼحظهزﻳﻨﻪ ها ، اﻓﺰاﻳﺶ کیفیت محصوﻻت ، تحوﻳﻞ ﺑـﻪ ﻣﻮﻗــﻊ ﺧـﺪﻣﺎت و محصـﻮﻻت ﺑــﻪ ﻣﺸــﺘﺮﻳﺎن ، اﻓﺰ اﻳــﺶ اﻳﻤﻨﻲ کارکنان و ﺑﻬﺒﻮد وﺿﻌﻴﺖ ﻧﻴﺮوﯼ اﻧﺴﺎﻧﯽ از ﻣﺼﺎدﻳﻖ ﻓﺮاﻳﻨﺪهﺎي ﺑﻬﺮﻩ ور اﺳﺖ.

ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻗﺎدر ﺑﻪ دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ اهــﺪاف ﺷﻤﺮدﻩﺷﺪﻩ اﺳﺖ که ﻓﺮاﻳﻨﺪ هﺎي ﺟﺎري در ﺁن در ﺣﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻟﻲ ﺑﻬﺮﻩ ور ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺳﺎزﻣﺎن ها ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﺑــﺎ ﭘﻴـﺶ رو ﻗــﺮار دادن اﻟﮕﻮی ﺗﻔﻜﺮ ﻧﺎب ﺑﻪ ﺑﻬﺮﻩ ور کردن ﻓﺮاﻳﻨﺪ هﺎي ﺧﻮد ﺑﭙﺮدازﻧﺪ .  لذا با توجه به اهميت موضوع و آشنايي بهتر با روش تفكر ناب، نياز به توضيح بيشتر مي باشد كه در ذيل آورده شده است :

اصول تفكر ناب

1 – تعيين ارزش محصول ازديدگاه مشتري(value)

2 – شناسايي جريان ارزش محصول(value stream)

     جريان ارزش = كليه اعمال ضروري براي : 

1- 2- ارائه يك محصول جديد ( از ايده تا ورود به بازار)               

2- 2- مديريت اطلاعات ( از سفارش گيري تا تحويل محصول)

3- 2- تبديل فيزيكي ( از مواد اوليه تا محصول نهايي)          

3 – ايجاد حركت بدون وقفه در اين ارزش(flow)

1- 3- موانع ايجاد حركت : تفكر دسته و صف + تفكر بخشي نگر(فانكشن نگر)

4 – ايجاد امكان كشش در زنجيره(pull)

1- 4- ساخت آن چيزي كه مشتري نياز دارد و سفارش مي دهد

5 – تعقيب كمال (perfection)

1- 5- شفافيت + بهبود مستمر