محدوديتهاي پروژه در چند طبقه دستهبندي ميشوند ؟(قسمت دوم)
محدوديت دوم : زمان
زمان براي هيچكس صبر نميكند ! به خصوص براي مدير پروژهاي كه بايد ساختهاش را در زمان معيني تحويل دهد . برنامه پروژه به دليل مشخص كردن زماني براي تحويل كار ، به معناي ترسيم يك قيد براي پروژه ، همواره يك محدوديت است . به خصوص در پروژههاي به همپيوسته كه خروجيهاي يكي به عنوان ابزار يا بخشي از محصول نهايي پروژه ديگر است ، فشار بر مديران براي تحويل به موقع بيشتر است . در چنين مواقعي برنامه پروژه و منابع موردنياز بر مبناي زمان از پيش تعيينشده ، تعيينميشوند ؛ در صنعت اينگونه برنامهريزي را Pull System Planning گويند .
محدوديت زمان ، در بازار رقابتي امروز به حدي است كه مديريت موثر زمان ، بهعنوان ابزاري براي نجات سازمانها مطرح است . تفاوت بين پيشرو بودن و تقليدكردن تنها در زمان اولين تحويل به بازار است !
محدوديت سوم : افراد
ميتوان با روشهاي مختلف پول يا تجهيزات لازم براي اتمام پروژه را تامين كرد ، اما يافتن افراد خوب و كاري براي پروژه ، افرادي كه واقعا حلال مشكلات باشند ، بسيار دشوار است . برخي افراد بدون قيمت هستند و پيشرفت يك پروژه تنها به حضور آنان بستگي دارد ؛ جذب و استخدام افراد مناسب و از آن مهمتر نگاهداشتن آنها در تيم پروژه كار آساني نيست و هنري است كه مديران معدودي آن را دارا هستند .
از سويي اختلافات بين افراد ، چه درون تيم پروژه و چه با افرادي خارج از آن ، امري هميشگيست و حلوفصل آنها از وظايف مهم مديران است ؛ اين اختلافات هميشگي هستند ولي بايد با مديريت مناسب آنها را در جهت رشد سيستم به كار انداخت .